تعطیلات نوروزی 91 هم به پایان رسید و حدودا 90درصد کسانی که کلشتری هستند،حداقل یک روز از این تعطیلات رو در کلشتر سپری کردند. دیده می شدند کلشتریهایی که در اصفهان، شیراز، تهران،خوزستان، اراک، قزوین و هر نقطه ای از ایران که سکونت داشتند، عید را در کنار یکدیگر گذروندند. وچه زیبا شده بود کلشتر. محبت و صمیمیت از دل کلشتر فریاد می زد و چه زیبا بود لبخند کودکی که با یک اسکناس دوهزار تومانی انگار دنیا رو به او داده بودند.خب سهم اون همین قدره. اما سهم من و تو چقدره؟ بعید میدونم تو با یک تراول صدهزارتومانی به اندازه آن کودک خوشحال بشی. چرا که درد من و تو چیزه دیگه است. به اون جوانی فکر میکنم که بخاطره بیکاری از کلشتر بلند میشه و میره عسلویه به دنبال کار. خب این جوان که عید رو اومده کلشتر،میدونه که بعداز 13 باید دوباره برگرده غربت. چطور میتونی این جوان رو خوشحال کنی؟
بله، همونطور که عرض کردم،تعطیلات تموم شد و مهمانان کلشتر برگشتند به شهرهای محل سکونتشون و مردم کلشتر موندند با کولباری از مشکلات.
شمایی که این چندروز رو کلشتر بودی، به اطرافت دقت کردی؟ از خودت پرسیدی آیا کسانی که اینجا زندگی می کنند در رفاه هستند؟ شاید پرسیده باشی...
بگذریم...
یکی از مشکلات مردم کلشتر که نظر منو نسبت به خودش جلب کرد،...
ادامه مطالب را در قسمت ادامه مطلب مشاهده نمائید
ادامه مطلب